• پرتال قدیم

مقالات

علامه طباطبایی: تک ستاره فروزان دنیای مفسران قرآنی
خانم مریم نقی پور
/ دسته ها: مقالات

علامه طباطبایی: تک ستاره فروزان دنیای مفسران قرآنی

 بسمه تعالی

با دقت در آیات قرآن کریم، و تامل در دستورات و احکامی که برای جامعه انسان­ها صادر شده است می توان روح جمعی، اجتماعی و گروهی بودن جامعه­ی مد نظر قرآن کریم را در تک تک دستورات، خواه دستورات فردی یا دستورات جمعی، دریافت. این ویژگی جامعه انسانی، فرد را به یاد بزرگترین صفت ممیزه اجتماع انسانی می اندازد و آن استفاده از تجربیات پیشینیان و به کارگیری آن تجربه­ها در شرایط مختلف و متفاوت برای پیشبرد و دستیابی به اهداف گوناگون است. طوری که می توان مهمترین عامل پیشرفت اجتماع انسان­ها را ریشه در استفاده از یافته­های دیگران و نیز انباشت علم و دانش جستجو نمود و همین امر منجر به پذیرش اجباری جهان به مثابه یک «دهکده»[1] شده است.

و نیز می توان به وضوح دریافت که انسانها برخوردار از دو جهان پهناورِ عظیم بی انتها هستند که یکی در درون و نهان خود آنها نهفته بوده و به اصطلاح مدافعان حقوق بشری حریم خصوصی آنهاست و دیگری دنیای بیرونی آنها می باشد[2]. عملکرد همین انسان در این دو دنیای متضاد که به حکم الهی در یک نهاد جمع شده است کاملا متضاد است؛ بدین مضمون که در دنیای بیرونی که نمودی عینی نیز پیدا می کند و می تواند آن را با دیگران به اشتراک بگذارد همواره سعی می نماید از تجربه دیگران استفاده نماید، راه رفته را دوباره نرود، و همین امر وی را به این موضع عالی رسانیده است؛ ولی همین انسان در مورد دنیای درون خود به هیچ وجه قصد ندارد از تجربیات و دریافته­های دیگران بهره مند شود و این باعث شده است که دنیای درونی اکثر قریب به اتفاق آنها اینقدر کوچک و خیلی وقت ها ناچیز  باقی بماند

با تامل در آیات قرآنی می­فهمیم رشد درونی انسانها تابع دو عامل است: یکی فیض الهی و دیگری ظرفیت وجودی انسان. البته فیض الهی شامل حال تمامی بندگان نمی شود، بلکه تنها شامل حال کسانی می شود که توانسته باشد ظرفیت دریافت آن فیض را کسب نموده باشند که با مطالعه تاریخ بشریت می توان این افراد را در هر دین، مسلک، نژاد و رنگی بسان تک ستاره­های درخشان و فروزان دنیای تاریک درونی بشریت مشاهده نمود.

مقصود از این مقدمه چینی نه چندان بلند، نیم نگاهی به زندگانی و پیشینه فروزان دنیای درونی علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) است چرا که با دقت در تمام نوشته­هایی که راجع به این فیلسوف و مفسر قرآنی بی مانند آذربایجانی به رشته تحریر آورده شده است می توان دید -به استثنای چند مورد- تقریبا همه سعی کرده­اند افکار و اندیشه­های وی را در دنیای کوچک خود به نفع افکار و اهداف خود استفاده نمایند.

علامه سید محمد حسین طباطبایی این ظرفیت را در وجود خود ایجاد کرده بود که از تجربیات پیشینیان خود بهره مند شود، و دست فیض الهی نیز وی را در محیطی و با افرادی قرار داد[3] که بتوانند این ظرفیت منحصر بفرد را در مسیر صحیح و خدایی هدایت نمایند[4] طوری که از همان دوره جوانی وی توانست پله­های ترقی را طی نماید و با بزرگان و ستارگان اندیشه­های بزرگ به مقابله برخاسته و بتواند افکار و اندیشه­های فیلسوف و متفکر بزرگ دنیای غرب (هیوم[5]) و مبانی فلسفه های جدید غربی بخصوص مارکسیسم و ماتریالیسم[6] را نقد نموده و آنها را به چالش کشانیده و به مسیر صحیح رهنمون سازد.

باز اگر بخواهیم جامعه بشری را محدود به مسلمانان نماییم، می توان دریافت که در سیر هزار و چهار صد ساله تاریخ دین مبین اسلام، بعد از پیامبر اکرم (ص) و نیز بعضی از افرادی که به طور مستقیم در زیر نظر وی تعلیم و تربیت یافته بودند، در کل این تاریخ، تک ستاره­هایی در بین مسلمانان پیدا شده است که دنیای درونی آنها در خدمت معارف و تعالیم اسلامی بوده باشد و این استعداد خدایی به صورت آثار متنوع، متفاوت و عمیق در اختیار جامعه انسانی قرار گرفته است و در اینجا لازم است به یک تفاوت عمده آثار اندیشه های این فقیه گرانقدر با اندیشه­های دانشمندان بزرگ نیز اشاره شود و آن اینکه اکثریت قریب موضوعاتی که متفکران، خواه در زمینه فلسفه، یا در علوم تجربی به ارث گذاشته اند به اتفاق توسط افراد دیگر نیز تجربه­پذیر هستند یعنی با کمی برخورداری از ظرفیت لازم - در هر دو دنیای درونی و بیرونی- می توان آنها را تجربه نمود ولی موضوعات و نکته­هایی که توسط وی به رشته تحریر درآمده است در بعضی مواقع، به طور کامل به دنیای دوم انسان­ها تعلق دارند طوری که فهم آن برای همه امکان پذیر و تجربه پذیر نیست، مگر انسانهای خاص و برجسته­ای که بتوانند پا به دنیای وسیع درونی بگذارند و در آن به سیر و سیاحت بپردازند که در این صورت، مباحثی که علامه طباطبایی در اختیار انسانها گذاشته اند را مهر تایید خواهد گذاشت. موید این مطلب اظهارات فیلسوف اگزیستانسالیستی فرانسوی، هانری کربن، است که در پی پاسخهای بی جواب خود در نهایت سر از ایران در آورده بود و بعد از ملاقات با علامه طباطبایی و نیز سید جلال الدین آشتیانی چنین اذعان می کند که «اینان همان ادامه دهندگان حکمت الهی هستند که از ایران باستان تاکنون چراغ آن در ایران خاموش نگشته است» از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان  و زائرانی که از نقاط دیگر آمده اند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفته اند[7].






[1] مقصود نظریه دهکده جهانی است

 

[3] در عرفان در محضر سید علی قاضی، در فلسفه از سید حسین بادکوبه ای و در ریاضیات از سید ابوالقاسم خوانساری بهره مند شدند

[4] اشاره به ورود علامه به نجف اشرف و شرفیابی به بارگاه امیرالمومنین و استمداد از ایشان که در پی آن آقای قاضی نزد ایشان آمده و به او گفتند: «شما به حضرت علی (ع) عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده اند از این پس اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان و زبانت را هم بیشتر مراقبت نما».

[5] اشاره به اینکه هیوم به انکار اصل علیت و فرع آن پرداخته بود و علامه آن را یک اصل غیر تجربی و عقلی می داند که به مدد علم حضوری (دنیای درونی) به دست می اید و خود ملاک درستی هر تجربه محسوب می شود

[6] حاصل این مباحث منجر به کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم است که شهید مطهری آن را به رشته تحریر درآورده است

[7] کربن، هانری (1382)، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، تهران: انشتارات اساطیر، ص 35.

Print
4034
try to be succesful by your own skill..
دی ان ان