نقدی بر تخریبگران عرصه رسانههای اجتماعی در ارومیه
دشمنی هم اخلاق میطلبد
وقتی در خیابان راه میرویم بهراحتی میتوانیم تصویری از یک چاله، پل تخریبشده یا منطقه مخروبه بگیریم و بهواسطه گوشیهای تلفن همراه آن را در فضای رسانههای اجتماعی قرار دهیم و زیر آن کپشن بنویسیم: «آقای مسئول، خجالت بکش! این چه وضعی است؟» ما بهواسطه وجود رسانههای اجتماعی بهراحتی میتوانیم زمین و زمان را زیر سوال ببریم و چهبسا عدهای نیز نگرش ما را باور کنند. اما گاهی حقیقت، با آنچه که ما میبینیم متفاوت است. گاهی ما میخواهیم حقیقت را آنگونه که دوست داریم ببینیم. حتی گاه پیش میآید ما حقیقت را به رنگ منظور خویش درآوریم و بهخورد مخاطب بدهیم. خیلی پیش آمده است که کانالهای خبری، گروههای چندصد نفره و چندهزار نفری با دیدن یک تصویر نگاهشان به یک موضوع مثبت یا منفی شده باشد.
اما یک تصویر، همه حقیقت نیست بلکه کسری از هزارم ثانیه یک حقیقت است. افرادی هم هستند که اساسا نیازی به بررسی سطحی موضوعات هم ندارند. فقط دنبال بهانه هستند که یک فرد حقیقی یا حقوقی را زیر سوال ببرند و اصلا هم مهم نیست که عملکرد آن فرد مثبت یا منفی است. این سهولت در نقد، تخریب، تهدید و فحاشی که گاهی از پشت اکانتهای مجعول و اسامی مستعار صورت میگیرد باعث از همگسیختگی روح جمعی میشود.
با وجود چنین فضایی باید باور داشته باشیم که همه چیز در عینیت عیون ما نیست و لازم است در فضای پرآشوب و فوق سریع رسانههای اجتماعی کمی تامل و بررسی داشته باشیم و البته مهمتر از آن مقید به اخلاق. با وجود شمار زیاد تهمتها، فحاشیها، اختلاسها، ارتشاها و نزاعها میتوان به این باور رسید که جامعه ما تا حدود زیادی از اخلاق تهی شده و این حلقه مفقوده توسعه فردی و اجتماعی ماست. ما خیلی کمتر برای نیل به اهداف خود اخلاق را رعایت میکنیم. این در حالی است که حتی برای دشمنی ورزیدن نیز باید مقید به اخلاق بود اما بیننا و بینالله تا چه اندازه توانستهایم رفتارهایمان را منطبق بر اخلاق کنیم؟ چرا وقتی حقیقتی را کتمان میکنیم وجدانمان رنجیده نمیشود؟ چرا وقتی واقعیت را وارونهسازی میکنیم، ندای درونیمان را نادیده میگیریم؟ چرا وقتی در صدد برآورده کردن منافع خودمان به هر قیمتی هستیم، حس نمیکنیم که کار ما اشتباه است؟ چرا در صدد توجیه رفتار بد خویش هستیم؟ و چرا خودمان را از نگاه دیگران نمینگریم؟ دردهای متکثر جامعه ما با فحاشیها، تخریبها، تهدیدها، تضییقها و نابرابریها حل نخواهد شد و ما همه نیازمند اخلاق در همه ساحات رفتاری خود هستیم.
خبر تاثربرانگیز بود که چندی پیش یکی از پیشکسوتان فضای رسانه در ارومیه در یک چاله حفاریشده افتاد و معالاسف دچار عارضه و بستری شد. تعدادی از کانالهای خبری در ارومیه ـ که شاید دغدغه سلامت آن عزیز پیشکسوت رسانه را هم نداشته باشندـ بهواسطه اینکه دوست دارند به هر نحوی که شده، تیغ تیز تخریب را به سمت یک نهاد روانه کنند، بیدرنگ به شهردار حملهور میشوند و از او میخواهند که بابت اتفاق افتاده، معذرتخواهی کند.
اما با یک پرس و جوی ساده آشکار میشود پروژهای که عزیز پیشکسوت رسانه در چالهاش افتاده، متعلق به سازمان دیگری است! و شهردرای نقشی در آن ندارد، اما این کانالهای خبری دوست داشتند از شهردار ـمثلاـ انتقاد کنند! و مجموعه خدوم شهرداری را زیر سوال ببرند.
برای همین اصلا دنبال مقصر نگشتند و حقیقت را آنگونه دوست داشتند دیدند! حالا که حقیقت آشکار شده است باید از ایشان پرسید در رسانه شما اخلاق چه جایگاهی دارد؟ معیار سنجش حقیقتِ ناب برای شما چیست؟ چرا وقتی حقیقت را وارونهسازی میکنید عذاب وجدان نمیگیرید؟ چرا مصداق «صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لا یرجعون» میشوید؟ چرا در وجودتان یک جو انصاف و اخلاق نیست که بر آشکارترین اشتباه خودتان، خرده بگیرید و رنجیدهخاطر نشوید؟ شما راه رستگاری را در چه میبینید؟ دوستان عزیز این تذهبون؟!
نویسنده: علی اصغر احمدزاده